اتمام 44 ماهگی...
حدیث جون....ناناز مامان و باباش تا این لحظه ، 3 سال و 9 ماه سن دارد اگر پادشاه بودم شک نکن صدای خنده ات را سرود ملی میکردم ... ...
یا حسین(ع)
شب هفتم ماه محرم بابایی بهت قول داده بود ببردت دسته تو کلی ذوق داشتی تمام ساعاتی که دسته بود تو با اون طبل کوچیک طبل زدی ...
دوستی
روز نهم محرم روستای پدری من حسن آباد ... وقتی رفتیم خونه مامان جون دیدم بطور اتفاقی تیپ تو و امیر عباس ست شده باهم ... ...
عشق..
💕عشـــــق💕 مساحت مشخصی ندارد گاهی به اندازه یک دل است و گاهی به بزرگی یک دنیا یاد بگیریم... با دل کوچکمان یک دنیـــــا عشــــــــــق بورزیـــــم... ...
سلفی
وقتی قرار شد با لباس عاشورایی ازت عکس بگیرم و تو اصرار داشتی که سلفی بگیری و مثل همیشه تو پیروز میدون بودی ...
کوهنوردی
دوستت دارم
هر صبح "دوستت دارم هايم" را بر گيسوان طلايي خورشيد سنجاق مي كنم تو در هر كجاي اين جهان چشم بگشايي عطر عشق من مشامت را می نوازد ...
امامزاده قاسم(ع)
7مهرماه سال 95 با بابایی و مامانی رفتیم امامزاده قاسم ...
تولدت مبارک
بابا جواد مهربون تولدت مبارک .. حیاط خونه خاله شهربانو روز عید غدیر و روز تولد بابا جواد به روایت شناسنامه شب تولد هم یه جشن ساده و خودمونی گرفتیم با حضور عمه شون و عموشون و بابا حاجی و مامان جون و عمو حسین این کیک شیفون مامان حدیث پز ...